سه شنبه 20 آذر 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم
روانشناسی برای همه
روانشناسی به زبان ساده
فصل اول - بخش اول
مقدمه
روانشناسی در دوره نسبتاً کوتاه خود به عنوان یک علم پیشرفت کرد و در میان انسان ها جایگاهی رفیع بدست آورد. برخی از افراد مایلند درک خود را از آن تا حد ممکن بیشتر توسعه دهند.
هر از چند گاهی در گفتگو عباراتی مانند «از نظر روانی» را می شنویم و غیرعادی نیست که افراد غیرمتخصص ادعا کنند که «چیزی شبیه یک روانشناس» هستند. بدیهی است که این زمینه ای است که برای بسیاری جذاب است و امید است خواننده ای که مطالعه سیستماتیک تری از موضوع را آغاز می کند، درک انتقادی تری از خود و محیط اجتماعی که در آن زندگی می کند به دست آورد.
موضوع روانشناسی رفتار است و وظیفه روانشناس مطالعه، درک و تبیین رفتار است. روانشناس معاصر به هیچ وجه نمی تواند ادعا کند که به همه سؤالات پاسخ داده و همه مشکلات مطرح شده را حل کرده است.
ریشه های روان شناسی را به ویژه در فلسفه و فیزیولوژی می توان یافت و تنها حدود صد سال پیش بود که رویکرد علمی آزمایش آزمایشگاهی کنترل شده توسط روان شناسی مورد استفاده قرار گرفت. در طول قرن گذشته پیشرفتهای زیادی صورت گرفته و تکنیکهای مختلفی برای بررسی معرفی و توسعه یافته است.
روانشناسی همچنین از این که از یافته های منابع به ظاهر متنوعی مانند بیوشیمی گرفته تا مهندسی برای درک بیشتر رفتار ما استفاده کند، هراسی نداشته است.
امروزه دامنه و کاربردهای روانشناسی همچنان گسترده است. روانشناسان نه تنها در مؤسسات دانشگاهی یافت می شوند، بلکه به ویژه دانش خود را در صنعت، آموزش و بیمارستان ها به کار می گیرند، جایی که خدمات ارزشمندی ارائه می دهند.
رویکردی علمی به مطالعه طبیعت انسان
از میان شگفتیهای بسیاری که انسان بر روی زمین، دریا و آسمان کاوش کرده است، به نظر میرسد که جالبتر از همه، خود انسان است. فقط باید کتابها، فیلمها، برنامههای تلویزیونی فعلی را بررسی کرد تا متوجه شد که بیشتر مردم واقعاً به طبیعت انسان بسیار بیشتر از خود طبیعت علاقه دارند.
اگرچه نجوم مدتها پیش نشان داد که زمین به مرکز منظومه شمسی نزدیک نیست، بشر همچنان جایگاهی مرکزی در تخیل ما دارد. در واقع، انسان حداقل یک نوع مرکز فیزیکی را اشغال می کند. یک انسان تقریباً به همان اندازه بزرگتر از کوچکترین جسم در جهان (الکترون) است که از خود جهان کوچکتر است.
با این حال، انسان نیازی به چنین توجیهی برای خود کنجکاوی شدید خود ندارد. دلایل کافی دیگری نیز وجود دارد که چرا او به طور مداوم اسرار طبیعت انسان را بررسی می کند.
چرا مردان در مورد طبیعت انسان مطالعه می کنند؟
علاقه برخی از افراد به طبیعت انسان تنها کنجکاوی است. آنها فقط برای دانستن می خواهند بدانند. دقیقاً به همان روشی که برخی از مردم می خواهند صخره ها یا ستارگان را درک کنند، برخی دیگر می خواهند انسان را درک کنند. در واقع، آنها می خواهند بدانند که انسان بودن به چه معناست.
برخی علاقه عملی تری به کسب دانش در مورد طبیعت انسان دارند. آنها معتقدند اگر به اندازه کافی در مورد علل مشکلات اجتماعی شناخته شده باشد، حل آنها امکان پذیر خواهد بود. چنین افرادی احساس می کنند که با توجه به شناخت کافی از انسان، می توان بر مشکلات ساخته شده توسط انسان غلبه کرد، و نهادهای ساخته شده توسط انسان را می توان تغییر داد. آنها می خواهند ناآرامی های صنعتی، درگیری های نژادی، جنایت، تنش های بین المللی و جنگ را متوقف کنند یا حداقل کاهش دهند.
نوع دیگری از علاقه عملی انگیزه مطالعاتی درباره انسان میل به "همراهی با دیگران" است. آنها متوجه می شوند که برای کار و زندگی تا حد امکان هماهنگ با دیگران، باید بدانند که چرا مردم به شیوه معینی فکر می کنند، احساس می کنند و رفتار می کنند.
کارفرمایان میخواهند بدانند چه نوع شخصیتهایی بیشتر در مشاغل خاص موفق میشوند. والدین می خواهند بدانند چه نوع کودکانی بیشترین سود را از زندگی می برند.
شاید قوی ترین علاقه عملی به طبیعت انسان ناشی از کنجکاوی شدید ما در مورد خودمان باشد.
چگونه از امور آگاه می شوم؟ چگونه امور را درک می کنم؟ چگونه یاد می گیرم، به خاطر می سپارم و فراموش می کنم؟ آیا هوش و استعدادم را هدر می دهم؟ شخصیت من چگونه رشد کرد؟ آیا می توانم یاد بگیرم احساساتم را کنترل کنم؟ آیا انگیزه های من در تضاد هستند؟ چگونه می توانم بهترین تنظیم ممکن را بین دنیای پیچیده و خود به همان اندازه پیچیده اما منحصر به فرد خود انجام دهم؟
سقراط می گفت: «خودت را بشناس».
منابع دانش در مورد طبیعت انسان
مردم تقریباً به همان اندازه منابع اطلاعاتی در مورد طبیعت انسان دارند که می توانند دلایلی برای خواستن آن داشته باشند. به طور کلی، چهار منبع برای چنین اطلاعاتی وجود دارد: ضرب المثل ها، اسطوره ها، و کلیات؛ ادبیات و هنرهای دیگر؛ تجربه شخصی؛ و علم.
ضرب المثل ها، افسانه ها و کلیات
در طول قرن ها، بشریت مجموعه وسیعی از اظهارات در مورد طبیعت انسان را جمع آوری کرده است که ضرب المثل نامیده می شود. این اظهارات از یک ملت به کشور دیگر متفاوت است، اما اساساً در سراسر جهان یکسان است. این پایداری تعجب آور نیست، زیرا طبیعت انسان طبق تعریف، ویژگی یک گونه است، نه یک گروه فرهنگی صرف.
متأسفانه ضرب المثل ها به اندازه کافی دقیق و قابل اعتماد نیستند که نیاز ما به درک خود را برآورده کنند. آنها اطلاعات کافی در مورد بسیاری از زمینه های مهم طبیعت انسان را ارائه نمی دهند. در سایر زمینه ها با یکدیگر تضاد دارند.
همه می توانند چندین ضرب المثل متناقض مانند: "غیبت باعث می شود که قلب عاشق شود" در مقابل "دور از دید، دور از ذهن» و «دو سر بهتر از یک» در مقابل "آشپزهای زیاد آبگوشت را خراب می کنند".
ضرب المثل های دیگر قابل اعتماد نیستند زیرا به سادگی درست نیستند. البته قرار نیست ضرب المثل ها تحت اللفظی تلقی شوند، بلکه باید به عنوان گزاره های استعاری درباره طبیعت انسان درک شوند.
افسانههای جاهلانه (به معنای رایج این واژه) درباره گروههای قومی یا ملی اغلب به همان اندازه غیرقابل اعتماد هستند. مایه تاسف است که در کشورهای متمدن که دارای سواد جهانی هستند، اظهارات غیرقابل اعتمادی مانند موارد زیر همچنان مطرح و باور می شود: انگلیسی ها حس طنز ندارند. فرانسویها شیفته تمایلات جنسی هستند. آمریکایی ها فرهنگ ندارند.
سایر تعمیمهای غیرقابل توجیهی که در میان افراد غیرانتقادی رایج است، زیربنای القاب رایجی مانند «اسکاتلندی خسیس»، «ایرلندی خنگ»، «یهودی ارزان»، «روس دیوانه» و «ایتالیایی چرب» است. دلایلی که چرا این تعمیم ها صورت گرفته و باور می شود، خود در خور بررسی است.
ادبیات و هنرهای دیگر
یکی دیگر از راههای شناخت طبیعت انسان، مسیر غیرمستقیم ادبیات، تاریخ، زندگینامه و سفرنامه است. قابل اعتماد بودن دانش به دست آمده با تجربه، بینش و صداقت نویسنده متفاوت است، که تأیید همه آنها دشوار است. اشکال دیگر این واقعیت است که آنچه در مورد یک شخص، تخیلی یا واقعی صادق است، ممکن است لزوماً در مورد دیگری صادق نباشد. برای مثال، تحلیلهای دقیق و قانعکننده شخصیتهای ساخته شده در رمانهای داستایوفسکی، با تحلیلهای به همان اندازه متقاعدکنندهای که هنری جیمز انجام داده، تفاوت چشمگیری دارد. به نوبه خود، هر دو با مکاشفه های خود پروست تفاوت دارند، که باز هم با «اعترافات» پو، یا روسو، یا سنت آگوستین یکسان نیستند.
از آنجایی که یک هنرمند ادبی در نهایت تنها یک انسان است، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که او دانای کل باشد. حتی شکسپیر همه چیزهایی را که باید درباره ماهیت انسان بداند نمی دانست.
تجربه شخصی
همان استدلال هایی که در مورد نویسندگان منفرد اعمال می شود در مورد افرادی که احساس می کنند تجربیات شخصی آنها درک کاملی از ماهیت انسان به آنها می دهد صدق می کند. تجربه در واقع ممکن است به آنها درک کافی بدهد، اما مطمئناً درک کامل را به آنها نمی دهد.
تجربه شخصی ما ممکن است به ما نشان دهد آن دسته از افرادی که ادعا می کنند دیگران را به خوبی درک می کنند، در واقع نه دیگران را درک می کنند و نه خودشان. اغلب رابطه ای طعنه آمیز بین نظرات آنها و خودشان وجود دارد. اغلب اوقات، آنچه آنها معتقدند در مورد دیگران صادق است، معمولاً در مورد خودشان نیز صادق است. روانشناس این تمایل به اشتباه گرفتن ویژگیهای خود با ویژگیهای دیگران را «فرافکنی» مینامد.*
ما چندین اشکال عمده در کارایی تجربه شخصی به عنوان مبنایی برای درک افراد می بینیم. اولاً محدودیت اجتناب ناپذیری برای میزان تجربه، بینش و هوش وجود دارد که هر فرد می تواند داشته باشد. سپس ناتوانی بیش از حد انسانی در توانایی ما برای آگاهی کافی از تعصبات، ترجیحات و سایر نقاط کور خود، که با تفسیر واقعی واقعیت تداخل دارد، وجود دارد.
روش علمی
نژاد بشر روش قابل توجهی را برای غلبه بر محدودیت های فکری تک تک اعضای خود ایجاد کرده است. این البته روش علمی مطالعه یا علم است. اساساً علم ادغام تلاش های فردی برای درک تجربه است. یعنی دانش علمی از انباشته شدن بیشمار "تجارب شخصی" حاصل می شود.
این تجربیات همیشه به روشی خاص انباشته می شوند. این فرآیند در واقع بیشتر شبیه تفریق است تا جمع، زیرا علم تنها به همان اندازه ای از تجربه شخصی یک محقق را حفظ می کند که کاملاً با تجربه شخصی سایر محققین موافق باشد. بدیهی است که توافق کامل را می توان با اندازه گیری ها به بهترین وجه تشخیص داد.
پس اولین قدم در روش علمی، اندازه گیری دقیق همه عوامل در یک موقعیت است.
علت و همبستگی
این واقعیت که دو شیءمعمولا با هم اتفاق می افتند - یعنی با هم همبستگی دارند - ثابت نمی کند که یکی باعث دیگری می شود.
جستجوی علل
علم همیشه در سطح همبستگی متوقف نمی شود. همچنین به کشف علل علاقه مند است. راه خاصی برای فهمیدن اینکه کدام یک از همه عوامل در یک موقعیت خاص علت است وجود دارد. اگر بتوان از تغییر همه عوامل به جز یکی جلوگیری کرد، آنگاه هر تغییری در وضعیت باید ناشی از تغییر آن یک عامل باشد.
با تغییر یک عامل در یک زمان، میتوانیم سهم دقیقی را که هر عامل در کل وضعیت ایجاد میکند، کشف کنیم.
به طور خلاصه، روش علمی شامل چندین مرحله است. یافتن و اندازه گیری همه عوامل مؤثر در یک موقعیت؛ همبستگی عوامل؛ تغییر تک تک عوامل تا نتیجه خاص هر کدام را ببینید.
علوم طبیعت انسان
هنگامی که روش علمی برای مطالعه رفتار و تجربیات انسان استفاده می شود، طبق علاقه اصلی محقق، چندین دانش مختلف جمع می شود. به عنوان مثال، فرض کنید به نژادهای بشر، منشأ، توزیع و ویژگی های آنها علاقه مند هستید. شما در حال مطالعه علم قوم شناسی هستید. اگر تأکید مطالعات نژادی شما بر فرهنگ ها، هنرها، آداب و رسوم و اعمال آنها باشد، شما را یک انسان شناس می نامند. برخی از دانشمندان علوم اجتماعی ملاحظات نژادی را به طور کامل نادیده می گیرند و بر خاستگاه و تکامل شکل، نهادها و کارکردهای گروه های اجتماعی انسانی تمرکز می کنند. به چنین افرادی جامعه شناس می گویند.
در مقابل این دانشمندان علوم اجتماعی، دانشمندانی وجود دارند که به طور کلی یا جزئی به مطالعه انسان می پردازند. اگر مطالعات شما بر روی دستیابی به درک اعضای بدن متمرکز بود، شما یک آناتومیست خواهید بود. اگر این کارکردهای بدن بود که مطالعه می کردید، فیزیولوژیست می شدید. با این حال، فرض کنید که شما به رابطه متقابل آناتومی و فیزیولوژی علاقه مند هستید. آن وقت شما پزشک می شوید.
اگر در بیماری های روانی و عاطفی تخصص داشتید، به شما روانپزشک می گفتند. اگر شما با قربانیان این بیماری ها به روشی خاص که توسط زیگموند فرود سرچشمه گرفته بود رفتار می کردید، یک روانکاو خواهید بود.
علم دیگری را که سعی در درک و تبیین رفتار انسان دارد، روانشناسی می نامیم.
هر نظر یا اطلاعاتی در مورد طبیعت انسان روانشناسی نیست، و هرکسی که همنوعان خود را به اندازه کافی بشناسد، روانشناس خوانده نمی شود. یک فروشنده حرفه ای را نمی توان روانشناس خواند. تنها شناخت از طبیعت انسان که به طور علمی به آن رسیده باشیم، دانش واقعی روانشناسی است.
مجله عمومی روانشناسی و توسعه فردی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.