مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی

مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی

مجله عمومی روانشناسی و توسعه فردی
مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی

مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی

مجله عمومی روانشناسی و توسعه فردی

نظریه نیازهای عصبی هورنای

 مجله اینترنتی تجربه لذت بخش زندگی - محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی

 

نظریه های روانشناسی شخصیت

نظریه نیازهای عصبی هورنای

 

روان رنجوری ناتوانی در سازگاری و تمایل به تجربه افکار و رفتارهای بیش از حد منفی یا وسواسی است. این تشخیص از "راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی" حذف شده است. در حالی که دیگر یک تشخیص رسمی نیست، این اصطلاح هنوز اغلب به طور غیر رسمی برای توصیف رفتارهای مرتبط با استرس و اضطراب استفاده می شود.

کارن هورنای روانکاو و نظریه پردازی بود که معتقد بود افراد دارای تعدادی نیاز عصبی هستند که در رفتار نقش دارند. هورنای در کتاب خود تحلیلی خود نظریه خود را در مورد روان رنجوری تشریح کرد و انواع مختلف رفتار روان رنجور را در نتیجه استفاده بیش از حد از راهبردهای مقابله ای برای مقابله با اضطراب اساسی توصیف کرد.

نظریه نیازهای عصبی هورنای

کارن هورنای، نظریهپرداز روانکاوی، بهخاطر ارائه یکی از شناختهشدهترین نظریههای رواننژندی شهرت دارد. او معتقد بود که روان رنجوری ناشی از اضطراب اساسی ناشی از روابط بین فردی است.

نظریه هورنای پیشنهاد میکند که میتوان از استراتژیهایی که برای مقابله با اضطراب استفاده میشوند بیش از حد استفاده کرد و باعث شود ظاهر نیازها را به خود بگیرند.

به گفته هورنای، اضطراب اساسی (و بنابراین روان رنجوری) می تواند از موقعیت های مختلف ناشی شود. او پیشنهاد کرد که در کودکی، افراد اغلب تجربیاتی دارند که به روان رنجوری کمک می کند، از جمله:

● تحسین بیش از حد

● بی عدالتی و تبعیض

● انزوا از کودکان دیگر

● عدم احترام به نیازها

● عدم راهنمایی

● کمبود محبت

● محافظت بیش از حد

● مشاجره والدین یا دشمنی در خانه

● مسئولیت خیلی زیاد یا کم

● وعده های عمل نشده

سه نوع نیاز عصبی

نیازهای عصبی هورنای را می توان به سه دسته کلی طبقه بندی کرد:

نیازهایی که افراد را به سمت دیگران سوق می دهد: این نیازهای روان رنجور باعث می شود که افراد به دنبال تایید و پذیرش دیگران باشند. افرادی که این نیازها را دارند اغلب به عنوان نیازمند یا چسبنده توصیف می شوند زیرا به دنبال تایید و عشق هستند.

نیازهایی که افراد را از دیگران دور می کند: این نیازهای روان رنجور باعث ایجاد خصومت و رفتار ضد اجتماعی می شود. این افراد اغلب به عنوان سرد، بی تفاوت و گوشه گیر توصیف می شوند.

نیازهایی که افراد را علیه دیگران تحریک می کند: این نیازهای عصبی منجر به خصومت و نیاز به کنترل دیگران می شود. این افراد اغلب به عنوان سختگیر، سلطهجو و نامهربان توصیف میشوند.

افراد روان رنجور تمایل دارند از دو یا چند مورد از این راهها برای مقابله استفاده کنند، که پس از آن کشمکش، آشفتگی و سردرگمی ایجاد میکند.

نظریه شخصیت کارن هورنای

سه دسته کلی نیازهای روان رنجور اساساً راه های مختلفی را توصیف می کنند که افراد می توانند با تجارب اجتماعی خود کنار بیایند. هورنای معتقد بود که این راهبردهای مقابله ای می تواند بر شخصیت فرد تأثیر بگذارد و سه نوع شخصیت را ارائه کرد:

تهاجمی: فرض می کند که همه دشمن هستند و فقط مراقب خود هست

سازگار: نسبت به نیازهای دیگران حساس است و به طور خودجوش برای برآوردن انتظارات دیگران تلاش می کند

کناره‌گیر: به دنبال خودکفایی است، ایجاد فاصله عاطفی از دیگران تا حد از خود بیگانگی

نظریه هورنای ریشه در روانشناسی اجتماعی دارد و معتقد است که شخصیت تحت تأثیر نحوه ادراک و تعامل افراد با محیط خود قرار می گیرد.

10 نیاز عصبی هورنای

افرادی که به خوبی تعدیل شده اند از هر سه راهبرد مقابله ای (به سمت، دور شدن، و علیه دیگران) استفاده می کنند که بسته به عوامل داخلی و خارجی تمرکز را تغییر می دهند. بنابراین چه چیزی این راهبردهای مقابله ای را عصبی می کند؟ به گفته هورنای، استفاده بیش از حد از یک یا چند مورد از این سبک های بین فردی است.

نیاز به محبت و تایید

هورنای اولین نیاز را نیاز عصبی به محبت و تایید نامید. این نیاز شامل میل به دوست داشتن، راضی کردن دیگران و برآورده کردن انتظارات دیگران است. افراد مبتلا به این نوع نیاز، به شدت نسبت به طرد و انتقاد حساس هستند و از خشم یا خصومت دیگران می ترسند.

نیاز به شریک

نیاز دوم به عنوان نیاز روان رنجور به شریکی که زندگی فرد را به دست می گیرد، شناخته می شود. این شامل نیاز به تمرکز بر یک شریک است. افرادی که این نیاز را دارند ترس شدیدی از رها شدن توسط شریک زندگی خود دارند. اغلب، این افراد اهمیت اغراق آمیزی برای عشق قائل هستند و معتقدند که داشتن شریک زندگی همه مشکلات زندگی را حل می کند.

نیاز به محدود کردن زندگی

نیاز سوم بر نیاز روان رنجور به محدود کردن زندگی در مرزهای باریک متمرکز است. افرادی که این نیاز را دارند ترجیح می دهند نامحسوس و بی توجه بمانند. آنها بی نیاز هستند و به اندک راضی هستند. آنها از آرزوی چیزهای مادی اجتناب می کنند، اغلب نیازهای خود را در درجه دوم اهمیت قرار می دهند و استعدادها و توانایی های خود را کم ارزش می دانند.

نیاز به قدرت

چهارمین نیازی که هورنای توضیح داد به عنوان نیاز عصبی به قدرت شناخته می شود. افراد با این نیاز به دنبال قدرت برای خود هستند. آنها معمولاً قدرت را ستایش می کنند، ضعف را تحقیر می کنند و افراد دیگر را استثمار می کنند یا بر آنها مسلط می شوند. این افراد از محدودیت های شخصی، درماندگی و موقعیت های غیرقابل کنترل می ترسند.

نیاز به استثمار دیگران

افرادی که نیاز عصبی به استثمار دیگران دارند، دیگران را بر حسب آنچه می توان از طریق معاشرت با آنها به دست آورد، نگاه می کنند. افراد مبتلا به این نیاز عموماً به توانایی خود در استثمار دیگران افتخار می کنند و اغلب روی دستکاری دیگران برای دستیابی به اهداف مورد نظر از جمله چیزهایی مانند ایده ها، قدرت، پول یا رابطه جنسی متمرکز هستند.

نیاز به پرستیژ

افرادی که نیاز به پرستیژ دارند از نظر شناخت و تحسین عمومی برای خود ارزش قائل هستند. دارایی های مادی، ویژگی های شخصیتی، دستاوردهای حرفه ای و عزیزان بر اساس ارزش پرستیژ ارزیابی می شوند. این افراد اغلب از شرمساری عمومی و از دست دادن موقعیت اجتماعی می ترسند.

نیاز به تحسین شخصی

افرادی که نیاز روان رنجور به تحسین شخصی دارند خودشیفته هستند و ادراک اغراق آمیزی از خود دارند. آنها میخواهند بر اساس این تصور از خود تحسین شوند، نه بر اساس اینکه واقعاً چگونه هستند.

نیاز به موفقیت شخصی

به گفته هورنای، افراد در نتیجه ناامنی اولیه، خود را برای دستیابی به چیزهای بزرگتر و بزرگتر تحت فشار قرار می دهند. این افراد از شکست می ترسند و احساس نیاز دائمی به انجام کارهای بیشتری نسبت به سایر افراد و بالاتر بردن حتی موفقیت های قبلی خود دارند.

نیاز به استقلال

این نیاز به عنوان نیاز روان رنجور برای خودکفایی و استقلال توصیف می شود. این افراد ذهنیت "تنها" از خود نشان میدهند و از دیگران فاصله میگیرند تا از گره خوردن یا وابستگی به افراد دیگر اجتناب کنند.

نیاز به کمال

افرادی که نیاز روان رنجور به کمال و غیرقابل نفوذ بودن دارند برای عصمت کامل تلاش می کنند. یکی از ویژگی های مشترک این نیاز روان رنجور، جستجوی عیب های شخصی به منظور تغییر سریع یا پوشاندن سریع این نقص های درک شده است.

خلاصه

نیازهای روان رنجور توصیف شده توسط هورنای شامل نیاز به محبت، مشارکت، ساختار، قدرت، کنترل، پرستیژ، تحسین، موفقیت، استقلال و کمال است.

چگونه نیازهای عصبی بر رفتار تأثیر می گذارند

نیازهای روان رنجور بسته به فرد، نیازهای او و موقعیت می تواند منجر به انواع مختلفی از رفتار شود. به عنوان مثال:

گاهی اوقات نیازهای روان رنجور می تواند منجر به رفتاری پرخاشگرانه یا ضد اجتماعی شود. افرادی که نیازهای روان رنجور به قدرت، اعتبار یا موفقیت دارند ممکن است رفتارهایی داشته باشند که می تواند پرخاشگرانه یا استثمارگرانه باشد.

در مواقع دیگر، نیازهای عصبی ممکن است باعث کناره گیری افراد شود. برای مثال، کسانی که به استقلال نیاز دارند، ممکن است از دیگران به عنوان راهی برای احساس خودکفایی بیشتر دور شوند.

در موارد دیگر، نیازهای روان رنجور باعث می شود افراد به شیوه ای سازگار رفتار کنند. برای مثال، افرادی که هوس تایید یا محبت دارند، ممکن است رفتارهای خوشایند مردم را انجام دهند تا اطمینان حاصل کنند که دیگران آنها را دوست دارند.

تحقیقات نشان می دهد که افرادی که روان رنجورخویی بالایی دارند بیشتر مستعد احساسات منفی هستند. این می تواند به افزایش خطر احساس اضطراب، خودآگاهی، خشم، تحریک پذیری، افسردگی و بی ثباتی عاطفی کمک کند.

روان رنجورخویی با مسائل مربوط به سلامت جسمانی از جمله ایمنی پایین، مشکلات قلبی و افزایش خطر مرگ مرتبط است. همچنین با کاهش رضایت زناشویی، افزایش نگرانی، مشکلات مربوط به کار و به طور کلی کیفیت پایین زندگی مرتبط است.

اگر شما تمایل زیادی به روان رنجوری دارید یا با برخی از نیازهای روان رنجور توصیف شده توسط هورنای مبارزه می کنید، یافتن راه هایی برای مقابله می تواند برای سلامت جسمی و روانی شما مهم باشد.

چگونه روان رنجوری بر رفتار تأثیر می گذارد

مقابله با روان رنجوری

اگر متوجه میشوید که درگیر رفتار عصبی ناشی از برخی از نیازهای عصبی توصیف شده توسط هورنای هستید، استراتژیهایی وجود دارد که میتواند به شما در مقابله با آن کمک کند. به یاد داشته باشید که روان رنجور بودن به این معنا نیست که شما مقدر شدهاید که ناراحت، مضطرب یا افسرده باشید. در حالی که روان رنجوری با حساسیت به احساسات منفی مرتبط است، یافتن راه هایی برای درک و مدیریت احساسات می تواند کمک کننده باشد.

به اثرات نیازهای عصبی توجه کنید

نیازهای عصبی می تواند منجر به احساس استرس، نشخوار فکری و درونی شدن شود. مدتی را به این فکر کنید که چگونه زندگی شما ممکن است تحت تأثیر این تمایلات قرار گیرد.

تفکر خود را مجدداً تنظیم کنید

وقتی متوجه شدید که نسبت به موقعیتی احساس منفی می کنید یا درگیر رفتارهای غیرمفید هستید، سعی کنید عقب نشینی کنید و نحوه تفکر خود را در مورد موقعیت مورد ارزیابی مجدد قرار دهید. به چالش کشیدن عمدی افکار منفی می تواند برای ایجاد دیدگاه و طرز فکر مثبت تر مفید باشد.

ذهن آگاهی را تمرین کنید

ذهن آگاهی تمرینی است که شامل تمرکز بر لحظه حال می شود. همانطور که تمرکز حواس را تمرین می کنید، از اینکه چه احساسی دارید و به چه چیزی فکر می کنید آگاه تر می شوید. در حالی که این احساسات را مشاهده می کنید، بدون قضاوت کردن یا عمل کردن بر اساس آنها، به سادگی از آنها آگاه هستید.

محققان دریافتهاند که ذهن آگاهی ممکن است یک رویکرد مفید برای مبارزه با افکار عصبی و منفی باشد که به نگرانی، اضطراب و مشکلات رابطه کمک میکنند.

روی روابط تمرکز کنید

حمایت اجتماعی برای بهزیستی ذهنی مهم است و زمانی که با احساسات دشوار سر و کار دارید می تواند مفید باشد. زمانی را صرف تقویت روابط خود کنید، اما آگاه باشید که چگونه نیازهای عصبی مانند نیاز به محبت، تأیید، قدرت یا نیازهای دیگر ممکن است بر روابط شما تأثیر بگذارد.

با یک حرفه ای صحبت کنید

یک درمانگر می تواند به شما در درک بهتر روان رنجوری و چگونگی تأثیر آن بر رفتار شما کمک کند. آنها همچنین می توانند به شما کمک کنند تا الگوهای تفکر منفی را شناسایی و تغییر دهید و سایر مهارت های مقابله ای را توسعه دهید که به شما کمک می کند پریشانی و اضطراب را بهتر تحمل کنید.

خلاصه

استراتژی هایی که می توانند به افراد در مقابله با روان رنجور کمک کنند عبارتند از چارچوب بندی مجدد شناختی، ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی. درمان همچنین می تواند برای تغییر الگوهای تفکر منفی که به روان رنجوری کمک می کند مفید باشد.

در حالی که روان رنجوری دیگر به عنوان یک تشخیص سلامت روان در نظر گرفته نمی شود، محققان به بررسی این جنبه از شخصیت ادامه می دهند. در حالی که فرهنگ عامه اغلب برخی از رفتارهای روان رنجور را به عنوان دمدمی نشان می دهد، روان رنجوری ممکن است در مشکلات خلقی و اضطرابی که برای رفاه شما مضر است نقش داشته باشد.

شناخت تمایلات عصبی خود می تواند به شما در درک بهتر رفتارهای خود کمک کند. با پرداختن به این مسائل، افراد اغلب می توانند سلامت روانی خود را بهبود بخشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد